عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

عسل، هديه اي از جانب خدا

شش ماهه اول سال 93

1393/8/16 14:27
نویسنده : Arezoo
648 بازدید
اشتراک گذاری

عسلک نازم از اونجایی که تو دختر گلم بزرگ شدی و ممکنه هر روز یا هر هفته اتفاق جدیدی رخ نده بنابراین خاطرات قشنگت رو هر شش ماه یکبار مینویسم آرام

عسل قشنگم الان یه دختر خوشگل با وزن 15 کیلو و قد 100 سانت هستیبوس

گل ناز از خصوصیات اخلاقیت باید بگم که فوق العاده مهربون هستی، خیلی خیلی تخس و شیطونی، خیلی زبون داری و تقریبا همیشه در حال شیرین زبونی هستی و همه عاشق حرف زدن با مزت میشن، اجتماعی هستی، شجاع و راستگو هستی ، خیلی بازیگوشی و بازی میکنی ولی تو کمک به مامان یا جمع کردن وسایلت تنبلی میکنیبوس محبت

عسلم از فروردین امسال شما به مهد کودک رفتی و خودت و هم مامان و بابا خیلی راضی هستن ، الان حدود یازده تا شعر بلدی ، اعداد یک تا پانزده رو به فارسی و یک تا ده رو به انگلیسی بلدی ، حروف انگلیسی رو بصورت دست و پا شکسته بلدی، حدود پانزده تا کلمه انگلیسی بلدی ولی خیلی بیشتر از اون کلمات رو میفهمی و درک میکنی ، نقاشی خیلی خوب میکشی، عاشق خمیر بازی و سفال بازی هستی ، قوه تخیلی بسیار عالی داری، حدود 7 حرکت ژیمناستیک بلدی و کلا خیلی دختر با هوش و اکتیوی هستی و من و بابا بهت خیلی افتخار می کنیمبغلمحبت

دخترکم این روزهامون رو با این برنامه میگذرونیم که شما از شنبه تا چهارشنبه مهد هستی و بعدازظهر ها خونه خودمون و  پنچشنبه ها شما از صبح میری خونه مامان اعظم و مامان آرزو ظهر میاد و بابا امیر و بابا احمد هم بعدازظهر میان و پنچشنبه و جمعه رو با هم میگذرونیمجشن

عسل گلم باید بهت بگم که خیلی دختر فهمیده ایی هستی و حسابی مامانی رو درک میکنی و با اینکه سه سال و نیم بیشتر نداری اما حسابی مونس و همدم مامان هستی مثلا وقتی شادم می آیی شیطونی میکنی و آهنگ میزاری اما هر وقت ناراحتم میایی نازم میکنی و منو میبوسی ، هر وقت هم مریض و بی حال بهم میگی مامانی بیا رو مبل بخواب و منم کنارت دراز میکشم و کارتون میبینم و خلاصه اینکه تو هر شرایطی که باشم از جانب تو حمایت می شم و برای یه مادر هیچ چیز تو دنیا به این اندازه بیشتر شیرین نیست البته به همین میزان بابا امیر رو هم دوست داری و سعی میکنی توی محبت کردن به ما تعادل رو بر قرار کنیمحبتچشمک

دخترکم دوستای زیادی داری ولی آوا ، آوید و راستین رو از همه بیشتر دوست داری و همش راجع به اونا صحبت می کنیخندونک

سفرهای این شش ماه هم یک هفته شمال به همراه مامان اعظم و بابا احمد بود و یک هفته مشهد به همراه دوستای خوبمون که خیلی خوش گذشت و همه این ها به خاطر اینه که شما خیلی دختر خوش  مسافرت و خوش اخلاقی هستیقوی

چیز دیگه ای برای این شش ماه یادم نمیاد که بنویسیم فقط دوست دارم که اینو بدونی به خاطر وجود نازنینت هزار بار خدا خودم رو شکر میکنم و عاشقانه دوستت دارممحبتبوسبغل

 

پسندها (1)

نظرات (1)

آتنا
16 آبان 93 16:44
عزیزم خدا برای مامانی و بابایی حفظت کنه خوشگل خاله