عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

عسل، هديه اي از جانب خدا

با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو

باشد که خستگی بشود شرمسار تو

در دفتر همیشه من ثبت می شود

این لحظه ها عزیزترین یادگار تو

سوم فروردين ١٣٩٧

دختر قشنگم، عسل گلم، مدت زيادي به دليل مشغله هاي فراوان كاري و تحصيلي و كمي هم تنبلي وبلاگت رو به روز رساني نكردم، اما خاطرات عزيزت رو يادداشت كردم و بياد دارم، امروز كه تصميم گرفتم باز هم شروع به جمع آوري خاطراتت در اين وبلاگ كنم، حسابي بزرگ و خانم شدي و به تازگي جشن تولد هفت سالگيت را جشن گرفتيم، ان شااله خدا كمك مامان آرزو كنه كه ديگه از اين تنبل بازي ها در نياره و خاطرات قشنگ عسلش رو بيشتر و بيشتر بنويسه ...
3 فروردين 1397

شش ماهه اول سال 93

عسلک نازم از اونجایی که تو دختر گلم بزرگ شدی و ممکنه هر روز یا هر هفته اتفاق جدیدی رخ نده بنابراین خاطرات قشنگت رو هر شش ماه یکبار مینویسم عسل قشنگم الان یه دختر خوشگل با وزن 15 کیلو و قد 100 سانت هستی گل ناز از خصوصیات اخلاقیت باید بگم که فوق العاده مهربون هستی، خیلی خیلی تخس و شیطونی، خیلی زبون داری و تقریبا همیشه در حال شیرین زبونی هستی و همه عاشق حرف زدن با مزت میشن، اجتماعی هستی، شجاع و راستگو هستی ، خیلی بازیگوشی و بازی میکنی ولی تو کمک به مامان یا جمع کردن وسایلت تنبلی میکنی   عسلم از فروردین امسال شما به مهد کودک رفتی و خودت و هم مامان و بابا خیلی راضی هستن ، الان حدود یازده تا شعر بلدی ، اعداد یک تا پ...
16 آبان 1393

فرشته کوچولی ما در سه ماه پایانی سال 92 و فروردین سال 93

عسلک نازم الان 15 کیلو با قد 95 سانت هستی یه دختر خوشگل و خوش هیکل ، یه دختر بسیار زیبا و ناز نازی دخترکم یه روز که من و شما داشتیم میرفتیم خونه مامان اعظم یه اتفاق با مزه افتاد که برات مینویسم : تو ماشین بودیم ، شما عقب نشسته بودی و من داشتم رانندگی میکردم که رفتیم تو محدوده طرح ترافیک و پلیس جلو ما رو گرفت و میخواست جریمه کنه شما خیلی مظلوم و آروم گفتی مامان میشه شیشه رو پایین بدی تا من بتونم پلیس رو ببینم ، منم شیشه رو پایین دادم که یه دفعه شما با داد و بیداد به پلیسه میگفتی که دایی اصغ من ( دایی اصغر) یه پلیس یاقعیه ( پلیس واقعی) میگم که همتون رو بشکه ( بکشه) بعد گفتی که من از شما میترسم ولی شما نباید مامان من رو دعوا ک...
30 فروردين 1393

فرشته کوچولوی ما در مهر ،آبان و آذر سال 92

دخترکم الان 13کیلو با قد 93 سانت هستی ، یه دختر لاغر و قد بلند ولی توپولو  دخترکم این روزها کاملا از شیظنتت ها و کارهات مشخصه که بزرگ شدی ، مثلا وقتی حوصله ات سر میره آهنگ میزاری و میرقصی یا مثلا با عروسک هات مامان بازی می کنی و تمام این کارها رو با کلی ادا و افاده انجام میدی ، خیلی سعی میکنم که تمام خاطرات تو عزیز دوست داشتنی ام رو تمام و کمال ثبت کنم ولی شینیدن کی بود مانند دیدن ، تمام این کارها که برات مینویسم فقط با حرکات و صدا و رفتار شیرینت قشنگه دخترکم 17 آبان من و شما و بابا امیر رفتیم تایلند ، چهار روز اول رو تو جریزه پوکت گذروندیم و سه روز هم در بانکوک بودیم و تقریبا دو روز هم در راه بودیم و 26 آبان برگشتیم ...
30 آذر 1392

فرشته کوچولوی ما در خرداد و تیر 92

عسل نازم این ما وزنت تغییری نکرده بود و قد خوشگلت ٩٠ سانت شده بود عسل گلم این روزها اوج شیرینی و با مزه گی تو هستش ، هر کس که میبینتت بهت میگه واقعااااا اسم عسل برازنده تو هست و خودم هم همیشه بغلت می کنم و بهت می گم " تو تنها عسلی هستی که هم شیرینی و هم با نمک" ، خاله آزاده هم که به ندرت به اسم صدات می کنه و بیشتر اوقات بهت می گه نمکدون ، خلاصه اینکه همه رو با یه نگاه عاشق خودت می کنی ، مثلا تو خونه رقص چاقو می کنی ، قصه تعریف می کنی ، خانم دکتر می شی و آمپول میزنی و کلی هم غذای مقوی تجویز می کنی ، و از همه با مزه تر اینکه وقتی حرف می زنی و راه میری به اندازه یه دنیا عشوه میریزی عسلم این روزها واقعا مثل کان...
30 تير 1392

فرشته کوچولوی ما در فروردین و اردیبهشت سال 92

دختر گلم توی این دو ماه وزنت تغییری نکرده بود و قد نازت ٨٧ سانت شده بود دختر گلم تقریبا از بیست و دو ماهگی تو گل نازم رو توی خونه پوشک نمیکردم و فقط بیرون از خونه و شبها و زمانی که مهمون داشتیم پوشکت می کردم ولی از عید به طور کامل تو گل نازم رو از پوشک گرفتم و تو دختر با هوشم حسابی هم کاری کردی و هر دومون موفق شدیم عسلم الان قصه خاله سوسکه و بز بز قندی رو بطور کامل بلدی و با زبون بچه گونه و خیلی با مزه برامون تعریف     می کنی عسل گلم یه کار با مزه انجام میدی و اون اینه که هر وقت از سوپر برامون جنس میارن دم خونه نمیزاری من در رو باز کنم تا خودت چادر سرت کنی، بعد که اون آقا میاد میری جلو ...
30 ارديبهشت 1392

فرشته کوچولوی ما در بهمن و اسفند سال 91

عسلکم ، دختر ناز و خوشگلم این ماه وزنت١٢/٥٠٠ و قد نازت ٨٥شده بود دختر زیبای من الان یازده تا مروارید خوشگل تو دهنت داری دختر گلم خیلی دختر باهوش و مودبی هستی مثلا اگر کسی کاری کنه برات حتما ازش تشکر می کنی و حتی وقتی کارگر میاد و اتاقت رو تمیز می کنه ، ازش تشکر می کنی و بوسش می کنی و مامانی کلی بهت افتخار می کنه دختر شیرین زبونم تقریبا از اوایل بهمن ماه دیگه تونستی جمله کامل بگی و خیلی خیلی با مزه حرف می زنی ، با هر کس که صحبت می کنی عاشق و شیفته حرف زدنت می شن ، مثلا من بهت می گم " عسل چرا جوراباتو از پات در آوردی؟؟؟" و شما با قیافه خیلی جدی به من می گی " مامان جون آخه باید  هوا بخور...
30 اسفند 1391

فرشته کوچولوی ما در آذر و دی سال 91

دختر نازم این ماه قد نازت تغییری نکرده بود ولی وزنت ١١/٥٠٠ شده بود دخترکم دیگه به مهد کودک عادت کردی و هر روز از ساعت نه تا دوازده میری اونجا و کلی بازی می کنی و هر وقت میام دنبالت با همون زبون بچه گونه و با مزه ات برام تعریف می کنی که چه کار کردی و اسم دوستات رو میگی ( یاس، داریوش ، امیر علی، زهرا) عسل خوشگلم الان ده تا دندون خوشگل تو دهن نازت داری و تقریبا همه چیز می خوری دختر با هوشم الان دیگه همه کلمات رو به طور کامل ولی با زبون بچه گونه و با مزه می گی و باید بگم که بعضی هاشون رو خیلی خیلی با مزه میگی عسلکم این ماه یه شیطونی جدید یاد گرفتی و اون اینه که هر وقت غذا می خوری آخرش رو زود می مال...
30 دی 1391

فرشته کوچولوی ما در آبان سال 91

عسلکم این ماه وزنت تغییری نکرده بود و قد نازت ٨٢سانت شده بود، الهی که مامان قربون اون قد و هیکل نازت بشه عزیززززم عسلکم اینقدر کارهای شیرین و جدید یادگرفتی که نمیدونم کدومشو برات بنویسم ، به زبون خودت آواز می خونی و    می رقصی ، بشکن می زنی ، کمک من همه جا رو دستمال می کشی و هزار تا کار با مزه دیگه ، عسل دلم می خواد همه این کارها و لحظه ها رو ثبت کنم تا خودت  بتونی لذت من رو از داشتنت درک کنی ، دلم نمی خواد هیچ کدوم از خاطرات عزیزت فراموش بشه ولی خوب نمیتونم تمام و کمال برات ثبت کنم چون کارهات خیلی با مزه و زیاد هستن و شما اینقدر وروجک هستی که خیلی از اونها رو جلو دوربین انجام نمیدی دختر گلم ٣ مهر ...
30 آبان 1391