فرشته کوچولوی ما در فروردین و اردیبهشت سال 92
دختر گلم توی این دو ماه وزنت تغییری نکرده بود و قد نازت ٨٧ سانت شده بود
دختر گلم تقریبا از بیست و دو ماهگی تو گل نازم رو توی خونه پوشک نمیکردم و فقط بیرون از خونه و شبها و زمانی که مهمون داشتیم پوشکت می کردم ولی از عید به طور کامل تو گل نازم رو از پوشک گرفتم و تو دختر با هوشم حسابی هم کاری کردی و هر دومون موفق شدیم
عسلم الان قصه خاله سوسکه و بز بز قندی رو بطور کامل بلدی و با زبون بچه گونه و خیلی با مزه برامون تعریف می کنی
عسل گلم یه کار با مزه انجام میدی و اون اینه که هر وقت از سوپر برامون جنس میارن دم خونه نمیزاری من در رو باز کنم تا خودت چادر سرت کنی، بعد که اون آقا میاد میری جلو در و خیلی جدی سلام می کنی و هر چی هم اون آقا باهات شوخی میکنه اصلا نمیخندی و میگی " من عسل نیستم من مامانشم" و زمانی که آقاهه خداحافظی میکنه تا قبل از اینکه واقعا بره زود چادرت رو پرت می کنی زمین و به من نگاه می کنی و میگی " آخیش" ، آقاهه هم حسابی از دستت می خنده ، جدیدا هر وقت خداحافظی می کنه یه ذره صبر میکنه تا عکس العمل تو رو ببینه و بعد بره
دختر گلم خاله آزاده جمعه سیزدهم اردیبهشت با نهال و عمو علی دارن برای زندگی به ترکیه میرن، خیلی غصه دارم و خیلی ناراحتم ، با اینکه خیلی به خاطر اینکه شما وروجک ها اذیت می کنید خونه هم نمیریم اما انگار داره نصف بدنم ازم جدا میشه، همش با خودم میگم کاش یه قدرتی داشتم که جلوشون رو می گرفتم ، خوب بهر حال من و مامان اعظم خیلی تنها میشیم ، اما اونها هم تصمیم خودشون رو گرفتن و من جز آرزوی موفقیت و سلامتی براشون هیچ کاری نمیتونم انجام بدم
اینم چند تا عکس خوشگل از بیست و پنج ماهگی دختر گلم