فرشته كوچولوي ده ماهه ما
عسلكم اين خاطرات مربوط به دي ماه ، سال ٩٠ هست كه تو دختر نازم ده ماهه هستي
فرشته نازم اين ماه ١٠ كيلو وزنت و ٧٦ سانت هم قدت شده بود
عسل با نمكم الان حدود دو هفته است كه باد گرفتي چهار دست و پا خيلي خيلي تند ميري و حدود پنج روزه كه وقتي از خواب بلند ميشي ميتوني خودت به تنهايي بشيني و دو روزه كه دست به مبل و ديوار ميگيري و بلند ميشي و البته يكي دوبار هم محكم زمين خوردي و گريه كردي
دختركم چند تا كار جديد هم ياد گرفتي ، دست ميزني ، ناناي ميكني و مهم ترين و با مزه ترين هم اينه كه گل يا پوچ بازي ميكني
دختر نازم اولين شب يلدات رفتيم آتليه و چند تا عكس خوشگل ازت گرفتيم و بعد رفتيم خونه مامان اعظم اينا، ماماني برات يه مجسمه خوشگل آدم برفي و يه عروسك خريده بود و خاله آزاده هم برات يه شلوار خوشگل خريده بودو تو هم از خجالتشون در اومدي و اون شب كل خونه و خودت و مامان اعظم رو باسلوق مالي كردي
گل بازيگوشم جديدا همرا من ميايي تو آشپزخونه و همه كشوها رو به هم ميريزي
عسل شيرينم روز ١٩ دي ماه براي اولين بار به من گفتي ماما و من از خوشحالي كم مونده بود كه سكته كنم و بغلت كردم و حساااابي فشارت دادم، الان ديگه بابا به به و ماما رو ميتوني بگي
گل نازم يكماه و نيم ديگه تولدته و من از يكماه قبل وسايل تولدت رو سفارس دادم، قراره ان شااله يه تولد خوشگل با تم هلو كيتي برات بگيريم
در لابلاي وجودم، در سكوتي نه چندان دلچسب، با نگاهي نه چندان بي درد، حس ميكنم كه هستي دختركم به خاطر بودنت سپاس ميگويم تو را
عسل خوشگل ده ماهه ما
عکسهای مربوط به شب یلدا و کریسمس گلم توی ادامه مطالبه
شب یلدای گلم
کریسمس گلم