فرشته کوچولوی ما در آبان سال 91
عسلکم این ماه وزنت تغییری نکرده بود و قد نازت ٨٢سانت شده بود، الهی که مامان قربون اون قد و هیکل نازت بشه عزیززززم
عسلکم اینقدر کارهای شیرین و جدید یادگرفتی که نمیدونم کدومشو برات بنویسم ، به زبون خودت آواز می خونی و می رقصی ، بشکن می زنی ، کمک من همه جا رو دستمال می کشی و هزار تا کار با مزه دیگه ، عسل دلم می خواد همه این کارها و لحظه ها رو ثبت کنم تا خودت بتونی لذت من رو از داشتنت درک کنی ، دلم نمی خواد هیچ کدوم از خاطرات عزیزت فراموش بشه ولی خوب نمیتونم تمام و کمال برات ثبت کنم چون کارهات خیلی با مزه و زیاد هستن و شما اینقدر وروجک هستی که خیلی از اونها رو جلو دوربین انجام نمیدی
دختر گلم ٣ مهر ما به همراه دوست بابا امیر و خانواده اش به مدت یه هفته رفتیم مالزی و خیلی خیلی خوش گذشت ، این اولین مسافرت خارج از کشور تو گل زیبا بود
عسلکم تو دختر نازم به شدت به خوردن شست دستت عادت داشتی که مامانی خیلی از این کار بدش میومد که از روز شنبه ١٤مهر من به اون دستای خوشگل و تپلت لاک تلخ زدم که بتونم از این کار مانع بشم ، خیلی اذیت شدی و مطمئن باش مامان بیشترازخودت اذیت شد ولی خدا رو شکرهر دومدن موفق شدیم واین پروژه هم به سلامتی تموم شد
دختر گلم از اونجایی که تو دختر گلم خیلی به من وابسته شدی از ٢٨مهر تصمیم گرفتم که تو گل نازم رو روزی دو ساعت ببرم مهد کودک البته خودم هم از پشت در و از طریق دوربین نگاهت می کردم ، روزهای اول همش به گریه سپری شد ولی ظرف کمتر از ده روز حسابی عادت کردی و با بچه ها بازی می کنی
خاطرات شیرین این ماهت هم تموم شد ، میخوام اینو همیشه بدونی که مامانی عاشقته و برات هر کاری می کنه
اینم یه عکس خوشگل از بیست ماهگی گل نازم تو مالزی