عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

عسل، هديه اي از جانب خدا

ورود قاصدک جون توی خونه عشقمون

1389/12/16 13:47
نویسنده : Arezoo
387 بازدید
اشتراک گذاری

عسل عزیزم روز هفتم اسفند ساعت دو بعد از ظهر ما از بیمارستان مرخص شدیم و اومدیم خونه خودمون ، بابا امیر هم زحمت کشید و جلوی پای دختر نازش به شکرانه این نعمت بزرگ یه گوسفند قربونی کرد و به درخواست من ، مامان اعظم هم توی گوش تو فرشته ناز  نازی اذان خوند فرشته

دختر نازم سومین روز تولدت برای اولین بار توسط مامان اعظم حموم رفتی و در همان روز برای بار اول به ما لبخند زدی لبخند

در چهارمین روز تولدت هم با چشم تا مسافت کوتاهی ما رو دنبال می کردی چشم

عسل شیرینم در روز ششم ناف تو افتاد و من و مامان اعظم کلی برات دعا خوندیم و از خدا برات چیزهای خوب خوب خواستیم ماچ

عزیز دلم در روز دهم هم برای اولین بار در خواب با صدای بلند خندیدی خواب

عسل خوبم ببخشید اگر خاطرات شیرینت رو تند تند می نویسم آخه این روزها خیلی مشغولم و کلی از خاطراتت مونده که هنوز ننوشتم ، برای همین الان چکیده اونها رو می نویسم تا بعدا سر فرصت برات کاملشون کنم

دوستت دارم ، اندازه یه دنیاماچ

این عکس خیلی قشنگ مربوط به روز سوم تولدت و بعد از اولین حمام هستش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

امير
3 بهمن 90 10:13
به شكر خدا بعداز اينكه خدا يه همسر مهربون به من داد يه دختر خوشگل وسالم هم نصيب من كرد ومن خيلى خوشحالم و اميدوارم خدا به همه يه زندگى خوب و سالم بده





امير، عشقم ممنون ازت، اميدوارم خدا تو رو برامون حفظ كنه
سپیده
10 مهر 91 23:37
عزیزم چه ناز خوابیدی





نظر لطفته سپيده جونم